سایت گل - رئال مادرید با هدایت ژوزه مورینیو شیاطین سرخ را در اولترافورد شکست داد، گیریم که با چاشنی شانس و لطف آقای چاکر جوگیر شده از چشمان تیزبین کولینا. برد و باخت کهکشانیها و شیاطین سرخ را فراموش کنید، گلزنی و شادی نکردن پس از گل رونالدو را نیز همچنین؛ این دو تیم سالهاست در اروپا رقابت دارند و طبیعی است که شکست منچستریها برابر مادریدیها آخرین نتیجهی رقابت نیست و حذف از لیگ قهرمانان اروپا برای شاگردان سرالکس هم آخر دنیا نیست؛ صعود از مرحلهی یکهشتم نهائی با عبور از ایستگاه اولترافورد نیز پایان کار برای قوهای سپید نیست، شاید هواداران رئال بگویند اوترافورد سکوی پرتاب بود، اما هنوز هیچچیز معلوم نیست شاید آخرین پرتگاه باشد !
شاید امروز در تمام بحثهایمان، چه سرخ منچستری باشیم و چه آبیاناری کاتالانی، رئال مادرید را که نه، حتی کریستیانو را هم نه، بلکه فقط مورینیو را سیبل قرار میدهیم و بر او میتازیم و جریانهای داوری را به رخ او میکشیم که حالا از قضای روزگار بر وفق مراد است. اما بحثهای دیگری هم جا افتاده از این دیدار هست، اتفاقاتی که شاید بتوان بیشتر از اینها بر رندی مورینیو تاخت، بر همان تیزهوشیهائی که شاید بیش از هر چیز دیگری منتقدان که نه، دشمنان تشنه به خون جریان خاص بودن را آزار میدهد.
آقای خاص بازهم خاص بود و به گونهای رفتار کرد که روزها پیش فکرش را کرده بود؛ ناکامی و موفقیت در اولترافورد را جداگانه در اندرونی پرپیچ و خم ذهن خود تجربه کرده بود، آنهم با تمام جزئیات و اتفاقات ممکن؛ تا شاید که نه حتما احساساتش را بهگونهای دیگر بروز دهد. شاید امروز مورینیو را متهم کنیم به اینکه اگر میباخت آنهم با اشتباه داور، عرش را به فرش میدوخت و سناریوهای نو مینوشت از جریانهائی که برای شکست او نوشته شدهاند و حمایت از رقبای او، اما حقیقت آن است حداقل در این مقطع زمانی باید آقای خاص را از این دست اتهامات مبرا بدانیم، چون سناریو او حداقل برای یکبار هم که شده، سناریوی آرامش بود، البته برای تولد نوزادی از جنس رویاهای او، رندی و پختگی برای ساختن یک مجنون از کالبد یک نامزد اسمی نه رسمی !
کنفرانس مطبوعاتی پیش از بازی بود، دیگر خبری از جنجالهای ژوزه نبود، او احساساتش را در تسلط اهدافش میداند، قصد گریه در صورت شکست ندارد، اما در صورت پیروزی نیز قصد پایکوبی ندارد. همینگونه نیز شد و تا لحظهای که کهکشانیهای از میزبان خود عقب بودند مورینیو فقط متفکرانه بازی را میدید شاید دیگر متقاعد شده بود که در هواپیما باید بخوابد و خبری از خنده نیست. چاکر سرنوشتساز شد و با یک کارت قرمز هم نانی را اخراج کرد و هم تیمش را از لیگ قهرمانان ! حالا آقای خاص دیگر خوابش نمیآمد چون در گلویش بغض چالش بود !
دیگر بر کسی پوشیده نیست که مورینیو خود را متعلق به کدام لیگ میداند و رویایش رسیدن به کدام نیمکت است ! لیگ جزیره، منچستریونایتد؛ این دو کلمه چالش این روزهای ذهن مورینیو است، چالشی با معادلات خاص خود که هر روز با افزایش سن سرآلکس بیشتر از بیش قوت اجرا مییابد. دیشب آن نامزد اسمی برای جلوهگری در قامت یک مجنون هم شیطان بود و هم دایهی دلسوزتر از مادر حداقل در ظاهر؛
آرام راهی رختکن شد، سرش را بالا نمیآورد گویا از چشم در چشم شدن با هواداران منچستر شرم داشت، یک شرم مصلحتی؛ وگرنه در ال-کلاسیکوی اخیر نیز رئال با اشتباه داوری پیروز شده بود و آنجا خبری از شرم نبود و نباید باور کنیم مورینیو در عرض چند شبانهروز احساساتش را رام کرده است تا در واکنش به گلزنی رونالدو فقط مشتهای خود را گره کند ! اما باید باور کنیم مورینیو خواست در لباس شاگردی در قبال پیرمردی که او را فوقالعاده میستاید و لایق استادی میداند، در زمان پیروزی هم کرنش کند تا شاید یک قدم به رویاهایش نزدیک شود. باید باور کنیم گرچه مورینیو با شکست شاگردان فرگی بیگانه نیست، اما پیروزی برابر شیاطین سرخ در چندمین بار نیز همچون اولین بار طعم و مزه دارد، اما اینبار با ظاهری شکست خورده نیمکت رئال را ترک میکند، با آوردن مثالی از اشتباهات داوری که سرنوشت تیمهایش را به شکست و حذف از لیگ قهرمانان گره زد، صحبت میکند و در آخر میگوید : " تیم بهتر باخت !"
چهارشنبه شب ورژنی جدید از آقای خاص را شاهد بودیم، ورژن دلبرانهی او، دلبری از فرگی گرفته تا هواداران منچستر یونایتد. یک نسخه جدید ازآقای خاص دوست داشتنی...